من که تا به حال دختر ایرانی نبوده ام در فرانسه، اما دوستانم به اتفاق می گویند که اینها میمیرند برای دختر مو مشکی که کمی هم کونشگنده باشد (این را خودم اضافه کردم، آنها خبر ندارند). این البته محدود به فرانسه نیست، هلند هم مثلن وضع همین است. اما پسرهای فرانسوی گویا یکی دو خاصیت جالب دیگر هم دارند، هم غیرتیاند و هم به شدت حسود و هم بسیار خاله زنک*! گرچه خالهزنک بازی و غیبت به خودی خود کلی اسباب تفریح است درزندگی، اما اینها ظاهرن روی دوست دخترهایشان گیر شدید دارند و من نمیدانم دختر ایرانی (یا شرقی)ست که اینهمه باعث دلبری میشود آنجا، یا کلن روی دخترشان حساسند، هم غربی و هم شرقی
من که تا به حال دختر ایرانی نبوده ام در فرانسه، اما دوستانم به اتفاق می گویند که اینها میمیرند برای دختر مو مشکی که کمی هم کونشگنده باشد (این را خودم اضافه کردم، آنها خبر ندارند). این البته محدود به فرانسه نیست، هلند هم مثلن وضع همین است. اما پسرهای فرانسوی گویا یکی دو خاصیت جالب دیگر هم دارند، هم غیرتیاند و هم به شدت حسود و هم بسیار خاله زنک*! گرچه خالهزنک بازی و غیبت به خودی خود کلی اسباب تفریح است درزندگی، اما اینها ظاهرن روی دوست دخترهایشان گیر شدید دارند و من نمیدانم دختر ایرانی (یا شرقی)ست که اینهمه باعث دلبری میشود آنجا، یا کلن روی دخترشان حساسند، هم غربی و هم شرقی.
این دختر ما از وقتی رسیده فرانسه کلی دلخسته و عاشق برایش صف کشیدهاند. بعضیهاشان به هرحال قانع میشوند با یک مذاکرهی کوتاه یا بلند، اما یکیشان نه، هوش و حواسش به کل رفته! یک روز از وسط محوطه دانشگاه راه افتاده دنبالش تا ایستگاه هی چانه زده. نهایتن توی ایستگاه که "نه" آخر را شنیده زده به گریه... دل من یکی که کباب شد، تصور صحنه غم میآورد به دل آدم.
از امور خالهزنکی که بگذریم، این مدل عاشق شدگی صرفنظر از آدمش و شخصیتش و تواناییهایش به نظر من یک بدشانسی صرف است. یعنی اگر بگیرد و جواب بدهد، دوروز هم که کار کند به هرحال کلی فان دارد و هیجان و خاطره، اما وای به وقتی که دلت اینطوری برای کسی برود و او تورا نخواهد. برخورد و روش آدمها خب خیلی فرق میکند، اما غم و حسرتی که به دل میگذارد تقریبن یکیست، کلی جایش میماند. آدم که بیست و هفت، هشت را رد میکند خیلی کمتر مستعد یک همچین سناریویی میشود البته، اما اگر ریشش جایی گیر کند، هوم... بهتر است که کمی هم خوش شانس باشد.